English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (6454 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
full U چرخیدن ژیمناست
fullest U چرخیدن ژیمناست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
Other Matches
gymnasts U ژیمناست
gymnast U ژیمناست
leaped U جهش ژیمناست
leaps U جهش ژیمناست
leap U جهش ژیمناست
straddle vault U پرش پا باز ژیمناست
stag leap U پرش پا باز ژیمناست
landing U فرود ژیمناست به زمین
tumbler U ژیمناست زمینی کار
tumblers U ژیمناست زمینی کار
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
landings U فرود ژیمناست به زمین
stutz U عقبگرد جلو ژیمناست
cut U درو زدن ژیمناست
cuts U درو زدن ژیمناست
toe stand U ایستادن ژیمناست روی نوک پا
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
croup U انتهای خرک نزدیک ژیمناست
doubled up U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled U دوبار چرخش کامل ژیمناست
spot U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
english hand balance U بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
swing half turn U تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
dismounts U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
single leg balance U حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
dismounting U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismount U پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
spots U کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
muscle up U بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
planche U وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
swan scale U تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
mags U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag U ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
coffee grinders U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
wraparound U چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
dish rag U حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
coffee grinder U حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
twirls U چرخیدن
twirling U چرخیدن
twirled U چرخیدن
twirl U چرخیدن
rotate U چرخیدن
rotated U چرخیدن
to be in a whirl U چرخیدن
roll up U چرخیدن
wheels U چرخیدن
wheeling U چرخیدن
wheel U چرخیدن
heels U چرخیدن
heel U چرخیدن
slue U چرخیدن
rotates U چرخیدن
to turn round U چرخیدن
swing U چرخیدن
revolved U چرخیدن
swings U چرخیدن
windmill U چرخیدن
reel U چرخیدن
revolves U چرخیدن
turns U چرخیدن
reeled U چرخیدن
reeling U چرخیدن
turn U چرخیدن
revolve U چرخیدن
spin U چرخیدن
spins U چرخیدن
windmills U چرخیدن
reels U چرخیدن
trundle U گشتن چرخیدن
twist U پیچاندن چرخیدن
turns U چرخیدن تاباندن
twisting U پیچاندن چرخیدن
twists U پیچاندن چرخیدن
birr U صدای چرخیدن
change spin U چرخیدن با تغییر پا
turn U گشتن چرخیدن
trundling U گشتن چرخیدن
turns U گشتن چرخیدن
turn U چرخیدن تاباندن
trundles U گشتن چرخیدن
trundled U گشتن چرخیدن
pivoted U روی پاشنه چرخیدن
pivots U روی چیزی چرخیدن
pivots U روی پاشنه چرخیدن
orbit U چرخیدن به دور یک مدار
pivot U روی پاشنه چرخیدن
run around in circles <idiom> U دور خود چرخیدن
whiz U مثل فرفره چرخیدن
whirls U چرخیدن گردش سریع
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
sit spin U چرخیدن روی یک اسکیت
pivot U روی چیزی چرخیدن
pivoted U روی چیزی چرخیدن
orbited U چرخیدن به دور یک مدار
orbits U چرخیدن به دور یک مدار
whirl U چرخیدن گردش سریع
whirl U چرخ دادن چرخیدن
whirled U چرخیدن گردش سریع
whirled U چرخ دادن چرخیدن
whirling U چرخیدن گردش سریع
whirling U چرخ دادن چرخیدن
whirls U چرخ دادن چرخیدن
trill U چرخیدن روان شدن
trills U چرخیدن روان شدن
wry U کنایه امیز چرخیدن
wryly U کنایه امیز چرخیدن
left turn U حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
troll U چرخیدن چرخاندن گرداندن
purled U مثل فرفره چرخیدن
trolls U چرخیدن چرخاندن گرداندن
purling U مثل فرفره چرخیدن
trilled U چرخیدن روان شدن
purl U مثل فرفره چرخیدن
purls U مثل فرفره چرخیدن
pivoted U روی پاشنه گشتن چرخیدن
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
pivot U روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivots U روی پاشنه گشتن چرخیدن
jackson haines spin U چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
swinge U تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
swings U تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swing U تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivelled U روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel U روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivels U روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
bias U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
biases U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
pivot U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots U توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
seated U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats U وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
spinner play U حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
to wobble [rotate unevenly] U لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
tinsica U چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
flip U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
change of edge U تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com